شایلینشایلین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

shaylin1

شایلین و ماهی کوچولو

1392/11/9 15:08
نویسنده : مامانی
699 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس منقلب

دیروز با دوستم فرناز صحبت میکردم که خبردار شدم نمایش ماهی کوچولو تو مرکز تئاتر کانون پارک لاله اجرا میشه منم سریع زنگ زدم جا رزرو کردم و عصر رفتم از مهد شما رو برداشتم و رفتیم خونه لباسامو عوض کردم بردمت پارک لاله. خیلی حالم بد بود از شدت فشار کار و چیزای دیگه سرگیجه داشتم و خودمم ضعف کرده بودم. ولی فرصت رو نمیخواستم از دست بدم به همین خاطر بردمت. خیلی اونجا بهت خوش گذشت و با دقت هم نمایش رو تماشا میکردی و گاهی سوالایی هم از من می پرسیدی. ذوق داشتم از اینکه میتونستم لحظاتی تو خوشیهای شما غرق بشم. داستان این نمایش برگرفته از داستان ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی بود که من سالهای پیش قصه اش رو خونده بودم و برام تداعی خیلی زیبایی بود. خودم خیلی تحت تأثیر این نمایش قرار گرفتم. حس دنیایی بزرگتر از دنیای ما. واقعا این دنیا هم خیلی کوچیکه و یه دنیای خیلی وسیع تر هست که ما به اونجا تعلق داریم. مثل همون ماهی کوچولویی که تو برکه زندگی میکرد مادرش میگفت دنیا فقط همینه هیچ چیز دیگری بیرون از اینجا وجود نداره ولی ماهی کوچولو وقتی ستاره ها رو دید فهمید که یه دنیایی خارج از برکه هم هست و رفت و جایگاه اصلی خودش که همون دریا بود رو پیدا کرد. ماهی به دریا تعلق داشت ولی تو برکه اسیر بود. وای خدا برکه همین جسم ماهست که روحمونو اسیر خودش کرده وگرنه روح ما به دنیای زیبا و بهتر و بزرگتر از این جسم و این دنیا تعلق داره...با دیدن این نمایش شعر معروف مولانا یادم افتاد:

هر کو دور ماند از اصل خویش                            باز جوید روزگار وصل خویش

دخترکم امیدوارم وقتی بزرگ شدی بدونی که این دنیا یه وسیله خیلی کوچیکی هست برای اینکه روح بزرگ ما باز به اصل خویش و دنیای بزرگ خویش بپیونده. این دنیا فقط محل امتحان ماست. امیدوارم هممون بتونیم تو این امتحان پیروز شده و در برابر خداوند بزرگ سربلند باشیم. خدایا دستمان را بگیر که ما در پیدا کردن راه راست کمی ناتوانیم و بیناییمان ضعیفه. تو اگر دستگیرمان نباشی ما راه به جایی نمیبریم.قلب

اینم عکسای شما نازنین زیبای من

دختر ناز من وبچه های دیگه به همراه هنرمندان نمایش ماهی کوچولو(سمت چپ اولین نفر)زبونشم بیرونهبغل

 

 

 

وقتی نمایش تموم شد ساعت 7 شب بود من و شایلینم از سالن اومدیم بیرون تا بریم پیش خاله نوشین و از اونجا هم بریم شام بیرون تا عزیز دلمون پیتزا نوش جون کنه. از در که اومدیم بیرون دیدیم چنان باران نم نم و زیبایی داره میباره که نگو. منو دخترم عاشقانه و ذوق زده زیر باران قدم زنان رفتیم پیش خاله. اینجا دخترم اصرار داشت بشینه زیر آلاچیق کنار آبنمای وسط پارک که منم سریع یه عکس ازش گرفتم. دوستت دارم نازگلکمقلب

شب ساعت 9:30 بود که رسیدیم خونه.بابایی هم از شرکت برگشته بود. من و بابایی نشسته بودیم تو پذیرایی و بیخبر از همه جا فکر میکردیم دخترمون داره تواتاقش بازی میکنه. یه دفعه احساس کردم خیلی خونه سوت و کوره. صدا کردم: شایلین؟گفت بله مامانی. گفتم کجایی؟ گفت تو اتاقم هستم گفتم چه میکنی؟هیچی مامانی دارم گریم میکنم. منتعجبکیو؟؟؟؟ گفت خودمو. من شیرجه رفتم تو اتاق با این صحنه روبرو شدمدلقکتازه نمیذاشت بشورم که من الان شدم ماهی کوچولو. قربونت برممممممممممممممممممممممم ماهی کوچولوی زیبای من. آخه آدم با آبرنگ خودشو نقاشی میکنه گلم؟قلبفداش بشم فکر کنم یه کم بهت زده شده که عکس العمل من چه خواهد بود منم اول اینجوری شدمتعجببعد اینجوریمژهبعد هم دوربین به دستچشمک

عاشقتم من.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان آیدین
9 بهمن 92 15:30
سلام خانوم چینی شایلین جان خوبی عروسکم به آیدین منم سر میزنی خوشحال میشه ها
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم حتما چرا که نه. خوشحال هم میشیم. ولی وبتون باز نمیشه خاله جون
مامان بهار،مهرنگار
9 بهمن 92 21:34
عزیزم تو ماهی کوچولو و ناز خونه هسستی.خوشحالم بهت خوش گذشته.همیشه شاد باشی دخترک خوشگل
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جون مرسی که میاین پیشمون و بهمون سر میزنین.
مامان ملینا
10 بهمن 92 17:24
خب مامانی شایلین جونم داره تمرین گریم میکنه. داره هنرشو به رخ میکشه عزیز دلم
مامانی
پاسخ
آره دیگه خاله جونش. ولی این هنرمندی خانم تبعات بدی هم داره. مثل خراب شدن پوستش. داغون کردن فرشا و وسایلای خونه و....
مامان بهار،مهرنگار
13 بهمن 92 1:01
ممنون از پیغام دلنشینت.به من لطف داری گلم.شایلینو ببوووووس
مامانی
پاسخ
مونا مامي كيانا
13 بهمن 92 10:03
به به هميشه به نمايشو شادي من هم عاشق تئاتر و نمايشم واي چه مامان مهربوني با اونمه خستگي و سرگيجه نخواستي فرصت رو از دست بدي چه خوب كه شايلين جون هم خيلي خوشش اومد و چه خوب كه ماهي كوچولو به دريا رسيد شايلين رو نگاه زبون بيرون مشكلي كه من هميشه با كيانا دارم واااااااي گريم خوب اين هم آخر و عاقبت نمايش رفتن ديگه بچه ياد ميگيره ببوس اين وروجكو از طرف من مامان مهربون
مامانی
پاسخ
آره مونا جون این دفعه گریم کردنو حسابی یادش مونده بوده. تازه نمیذاشت بشورم از صورتش. پوستش خیلی حساسه ترسیدم نکنه چیزیش بشه. مرسی عزیزم تو هم کیانا جونمو ببوس
مامان محمد و ساقی
13 بهمن 92 20:10
چهار باره سلاااااااااااااااااااااااااام میبینی من دیر میام ولی اگر بیام تو یه وبلاگی دقایق زیادی می مونم و تا پستهای نخونده رو نبینم و نخونم ازش در نمیام شروع پستت خیلی قشنگ بودخیلی خوشم میاد که شایلین جون رو تئاتر میبری
مامانی
پاسخ
آره فدات شم واقعاوقتی میای حسابی شرمنده میشم. مرسی که اینقدر اهمیت میدی و همه چیو دونه دونه میخونی و کامنت میذاری مرسی عزیزم. خیلی دوس دارم اینجوری. صبح که دیدم 8 تا کامنت دارم ذوق کردم
مامان محمد و ساقی
13 بهمن 92 20:12
عکسهای توی نمایش خیلی خوشگلن ای جااااااااااااااااااااانم خودشو گریم کرده اثرات نمایش دیگه همیشه سکوت بچه ها نشون دهنده ی یه کار یواشکیه مهتاب جون باز هم ببخش که دیر اومدم
مامانی
پاسخ
آره خودشو میخواسته شکل ماهی کوچولو درست کنه. عاشق اون ماهی کوچولو شده دیشب میگه مامان ماهی کوچولو رو دعوت کنیم بیاد خونمونمینا جون واقعا ازت ممنونم که سر زدی و پستامو خوندی و کامنت گذاشتی. از این همه لطف نظر و دقت و مهربونیت ممنونم عزیزم مرسی گلم. ساقی عزیزمو ببوس
مامان پرنسس شایلین
14 بهمن 92 13:35
فرشته کوچولوی قشنگم همیشه به تفریح و گردش باشی و لبت خندون گلم. ممنون از مامان مهتاب جون که با وجود خستگی شما رو بردن تئاتر توی عکسها خیلی خیلی قشنگی، مخصوصا وقتی ماهی سیاه کوچولو شدی، هنرمند کوچولو مهتاب جان، ببوسیدش
مامانی
پاسخ
سلام شراره جونم مرسی عزیزم چشات قشنگ میبینه گلم.
مامان پرنسس شایلین
14 بهمن 92 13:47
بوسه از صورت خوشگلت فرشته کوچولو همیشه به تفریح و گردش باشی و لبت خندون باشه گلم از مامان مهتاب مهربون هم ممنون که با وجود خستگی خوشگل خانوم رو بردن تئاتر توی عکسها خیلی خوشگل و نازی مخصوصا عکسی که ماهی سیاه کوچولو شدی، هنرمند کوچولو
مامانی
پاسخ
مامان ملیکا
15 بهمن 92 0:50
الهی ... نازی چه الگو برداریش سریعه این ناز گلمون چقدر ناز و مظلومانه نیگات میکنه عزیززززم
مامانی
پاسخ
آره خاله جون خیلی مظلومه این نگاش. خودمم بعد از دیدن عکس ناراحت شدم احساس کردم کمی ترسیده. بمیرم برا بچم
parham ,mamanesh
15 بهمن 92 14:29
fadaiiiiiiiiiiiiiiiiii shailinnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnnn khodam
مامانی
پاسخ
خدا نکنه خاله جون. مرسیییییییییییییییییی.
محیا مامان دینا
21 بهمن 92 13:17
آخی عزیزم چقدر قشنگ گریم کردی.
مامانی
پاسخ
آره خاله جون حالا ببینی با لاک جه بلایی سر عروسکهام در آوردم. همشونو با لاک ناخن گریم کردم. اصلا علاقه خاصی دارم که صورتها رو رنگ بزنم
مامان کوثری
22 بهمن 92 3:24
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی http://tempari.blogfa.com حتما از طرح ها و نمونه کارهای ما دیدن کنید
مامان دو بهونه قشنگ زندگی
27 بهمن 92 10:50
سلام خوبین این ماهی کوچولوی ناز رو از طرف من ببوس همیشه خوش باشین مامانی دیگه باید وسایل گریم بخری چون شایلین جون استعدادش رو داره
مامانی
پاسخ
مرسی خاله مهربونآره استعدادشو داره اونم چه استعدادی.حالا باید وسایل گریم بخرم و بشینم جلوش. البته باید برای همیشه از کارم استعفا بدم و در اختیار خانم باشم دیگه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به shaylin1 می باشد