شایلینشایلین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

shaylin1

روزگار کودکی برنگردد دریغا

1392/10/28 8:37
نویسنده : مامانی
419 بازدید
اشتراک گذاری

نازنینم نفسم عمرم سلام

این شعر امروز تو ایمیلم اومده بود خیلی خوشم اومد و یادم ایام کودکی و دوران مدرسه و دوستای اون دوره ام افتادم.میذارمش تو وبلاگم تا هر وقت میخونمش دوباره یاد ایام شیرین کودکیم بیفتم

کودکی کن دختر نازنینم تا هر جای دنیا بخوای برای کودکی کردنت باهات راه میام.امیدوارم تمام لحظات زندگیت پر از قهقهه های شادمانی و کودکی باشه امید دلمقلب

پـا بـه پـای کودکـی هایـم بیـا …

17 BabyWwW.KamYab.IR  پـا بـه پـای کودکـی هایـم بیـا ...

 پا به پای کودکی هایم بیا
کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت
خنده های کودکی پایان نداشت

هرکسی رنگ خودش, بی شیله بود
ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر !
همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای؟
مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی, شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن !
کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روزهای گرم و سرد
سادگی هایم به سویم باز گرد!

سروده دکتر مجدالدین میرفخرایی، متخلص به گلچین گیلانی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

محیا مامان دینا
19 آذر 92 15:48
خیلی قشنگ بود بازی بچهگیهای ما با ابزی بچه های الان خیلی فرق داشت.اون زمانها خیلی بهتر بود.بچه های الن همش تو خونه توی آپارتمان هستن ما همش تو کوچه از صبح تا شب بازی میکردیم.
مامانی
پاسخ
وای محیا جون چه دوران خوبی بود. این همه تو کوچه بازی می کردیم و از هیچی هم نمیترسیدیم.ولی الان یه بچه ای بره تو کوچه معلوم نیست چه اتفاقی براش بیفته
مامان ملینا
23 آذر 92 19:11
مامانی
پاسخ
پرهام ومامانش
25 آذر 92 12:34
نشدددددددددددددددددیگه مامانی این پست فقط هعکس شایلین جونو کم داشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم نمیدونم چرا نمیتونم دوباره عکس بذارم. آخه من همش با گوشیم عکس میگیرم از وقتی هم این گوشی جدید رو گرفتم نمیدونم چرا فایلای داخلشو باز نمیکنه تو کامپیوتر.همینجوری مونده دیگه تا وقت کنم و ببینم چه میشه کرد. بوووووووووووووسسسس
مامي كيانا
26 آذر 92 9:51
سلام مهتاب جون خوبي ايلين جونم چطوره؟ حال مادربزرگ چطوره؟ بهترن ايشالا؟ خيلي شعر زيبايي بود سرشار از حس ناب كودكي منو به دهه شصت برد امروز هر جا ميرم صحبت از بچگي هاست چقدر دلتگ اون روزها ميشم
مامانی
پاسخ
سلام مونا جونم مرسی ما خوبیم. شمماها چطورین؟مادرشوهرم هم بهتره داره مداوا میشه دیگه توکل بر خدا.آره عزیزم منم با خوندن این شعر رفتم به کوچه پس کوچه های زیبای کودکیهام. منم خیلی دلتنگ اون روزام
مامان کوروش
27 آذر 92 18:40
سلام مهتاب جون خوبی عزیزم شایلین گلم خوبه نیستی کجایی ؟ مادر شوهرت بهتر شد دلم واست تنگ شده بود
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم مرسی گلم مادرشوهرمم بد نیست دارن مداواش میکنن دیگه توکل بر خدا
آمیتیس
28 آذر 92 21:56
سلام یلداتون مبارک http://mylamis.com/yalda//?ref=f0a6b3b7088c20f69513ba6be787a34b
مامانی
پاسخ
سلام مرسی یلدای شما هم مبارک
مامان سویل و اراز
30 آذر 92 14:10
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد. عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری ♥ یلدایتان مبارکباد
مامانی
پاسخ
آمیتیس
30 آذر 92 14:28
خاله جون مرسی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به shaylin1 می باشد