شایلینشایلین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

shaylin1

شایلین یک شب با لباس عروس

1392/6/19 9:35
نویسنده : مامانی
528 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته قشنگم محبوب نازنینم

دیشب وقتی من تو آشپزخونه مشغول شستن ظرف بودم دیدم صدام میکنی اومدم دیدم وسط پذیرایی واستادی کنار بابایی و لباس سفید عروسی هم که موقع عروسی خاله پریناز خریده بودیم تو دستته. گفتی مامان میخوام اینو بپوشمابروگفتم مامانی این لباس فقط واسه عروسیه اگه تو خونه بپوشی خراب میشه حیفه. هر چی من گفتم شما بیشتر اصرار کردی و پاتو کردی تو یه کفش که الا و بلا باید بپوشم. باز هم طبق معمول من کوتاه اومدم و لباسو کردم تو تنت. بعد گفتم حالا که پوشیدی بذار یه عکس ازت بگیرم نذاشتی. بلافاصله هم گفتی مامانی بریم بخوابیم. با این لباس؟تعجببد جایی گیر کرده بودیم. هر چقدر من گفتم بابا گفت شین شین گفت قبول نکردی که نکردی.هر چی از پیراهنای دیگت میاوردم که اونو بپوشی و اینو در بیاری هیپکدومو قبول نداشتی.تازه کتونی هایی رو هم که مامان موسی برات فرستاده بود از چین با یه جفت جوراب لنگه به لنگه پات کرده بودی و در نمیاوردی. تیپت دیدنی بود. من هر از گاهی خندم میگرفت ولی به زور خودمو نگه میداشتم. خلاصه یه ساعت ما با طرق مختلف تلاش کردیم این لباس رو از تنت در بیاریم نشد که نشد تو رو گول بزنیم.کلافه رفتی رو مبل دراز کشدی و کفشا رو از پات در آوردی و کم کم همونجا خوابت برد. وقتی خوابیدی اومدم یواشکی لباستو دربیارم سریع بیدار شدی و جیغ زدی. دیگه کوتاه اومدم گفتم هر چه باداباد بذار دلخوش باشی لباس به جهنم. بردمت گذاشتمت رو تختمون و با همون لباس خوابیدیقلبوای عروس کوچولوی خوشگلم بالاخره با لباس عروسی خوابید. نازنین قشنگم  دختر شیرینم ایشالا یه روز بشه تو لباس عروسی کنار همسر آیندت ببینمت عشق قشنگمقلبماچماچ

البته ماجرا به اینجا ختم نشد جالبترین قسمت قضیه نزدیکیای صبح اتفاق افتاد. صبح نزدیک ساعت 6 بود که دیدم هول هولکی با حالت گریه و بغض صدام کردی: مامانی مامانی پا شو خیس شده خیس شده خیس شده. این جمله رو سه چهار بار تکرار کردی. منم که عین دیوونه ها هراسون شدم و ترسیدم چی شده. بابایی هم از خواب پرید به صدای ما. بعد دیدم بلههههههههههههه. عروس کوچولوی خوشگل من برای اولین بار همه جا رو خیس کرده. چون خانم خوشگله دیشب از ترس اینکه مجبور بشه لباسو از تنش دربیاره هر چی گفتم بریم دستشویی نرفت که نرفت. بعد دیگه نه تنها لباس عروسیش بلکه رو تختی و ملافه ما رو خراب کرده بود. وقتی اونجوری بغض کرده و گفتی خیس شده گفتم اشکالی نداره مامانی باید لباسا رو در بیاریم و پاهاتو بشورم و خشکش کنم. حالا لباست هم میشوریم تا خشک بشه. وقتی که بردمت دستشویی دیگه هی خوابالو خوابالو با ناز و عشوه میگفتی مامانی ببخششید. این شین ببخشید رو همچین غلیظ میگفتی که من دیگه خوابی تو چشام نمونده بود و هی میخندیدم و بابا هم بالا سرمون.مامانی ببخشششیدبغلفدات بشم من عشقم. حالا میدونی چیه من الان اداره ام و یه عالمه تمیز کردنی و شستنی تو خونه منتظر منه که برم و بشورم و بسابمنیشخند

اینم عکسای شما با لباس عروسی

وقتی تازه همه چیو پوشیده بودی رفته بودی رو تختو میگفتی بیا بخوابیم.

شایلین با لباس عروس و کتونی و یه جفت جوراب لنگه به لنگه و تختخواب اتاق ما با چندین بالش که در عرض تخت چیده شده که بخاطر این جوجه که نمیره تو اتاق خودش بخوابه ما مجبوریم به عرض تخت بخوابیم که خانم جای زیادی داشته باشه.چشمک

 

دیشب مامان جون زنگ زده بود و داشتی بهش میگفتی مامان جون تولد مهتابمه و منم میخوام کیک فوت کنم.(کیک فوت کنمچشمک) وایییییییییییییییی بخورمت با این حرفات. منتظری تا تولد من فرا برسه و تو شمعا رو فوت کنی. عشقمممممممممممبغلماچماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ملینا
20 شهریور 92 18:05
چه عکسهای قشنگی.وای خدا لباس عروس و کفش اسپرتچقدر باحالی تو عزیزم.ایشالا عروسی خودت خانم کوچولوی ناز


ایشالا عروسی ملینا جونم.بوووسسس
مامان کوروش
21 شهریور 92 11:18
شایلین عزیزم انشالله لباس عروس به تنت کنی و بشی خوشگلترین عروس دنیا البته با کفش پاشنه بلند سفید نه با کتانی
میبوسمت عزیزم


مرسی عزیزم ایشالا عروسی کوروش جونم
بهار
2 مهر 92 7:46
اگه دوست داشتین به آدرس زیر سر بزنید. طراحی اختصاصی قالب وبلاگ . www.ghalebe-weblog.blogfa.com
پرنسس شایلین
2 مهر 92 11:57
ای جاااانم به این عروس کوچولوی زیبا با اون لباس قشنگش امیدوارم روزی از تماشای عکس شایلین گلم در لباس عروس کنار یه آقا داماد خوش تیپ حظ ببرم


همچنین شایلین کوچولوی خوشگلمون. بووووووسسسس
❤دو نیمه قلبم❤
5 مهر 92 22:45
مهتاب جون ساقی هم یه مدتی با لباس عروس میخوابیدبا چه عذابی وللی با یه تفاوت بهجای کفش و کتونی دمپایی تو پاش بود
فکر کن لباس عروس با دمپایی

آخی خیس کرده بود عزیزم
ایشالله عروسیت گلم


آره مینا الانا همش دنبال اینه که چی بپوشم چی نپوشم. وقتی میخوایم بریم بیرون دیوونم میکنه تا یه چیزی بتونم بپوشونمش. الهی من فدای اون ساقی ملوسم. بوس بوس بوس
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به shaylin1 می باشد