بازم عکس
سلام ماه قشنگم
دو هفته پیش با خانواده دایی موسی و دایی صمد و خاله پریناز البته بدون بابایی رفتیم سمت سولقان.جای خیلی باصفا کنار رودخونه اتراق کردیم اون روز خیلی به هممون خوش گذشت. بخصوص شما که تا تونستی آب بازی کردی.حیف که بابایی نبود اگه بود بیشتر خوش میگذشت آخه بابا واسه یه کاری رفته بود کرج.
اینم چند تا عکس از شما جوجوی من
شایلین به حرف عمو سامانش گوش کرد و یه ژست قشنگی گرفت. فدای ژستت بشم من
اینم بردیای ملوسمه تو بغل عمه لاله. وای که چقدر دوسش دارم من. وقتی باهاش حرف میزنی فقط ذوق میکنه و لبخند میزنه. اینقد خوش اخلاقه این جوجو.ولی نمیدونم چرا شما اینقد بردیا رو اذیت میکنی؟من شرمنده میشم پیش دایی صمد و زندایی لیلا
اینم از عکسای سفر یه روزه مون به سولقان.متاسفانه هر وقت میخوام ازت عکس بگیرم اذیت میکنی و نمیذاری عکسه خوب بیفته منم همینجوری چند تا میگیرم و از توش بهترشو انتخاب میکنم.
دوووووووووستت داررررررررررررررم.