شایلینشایلین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

shaylin1

شایلین در شهر موشها

1393/7/15 11:33
نویسنده : مامانی
871 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عکسای بالایی  مربوط به روزی میشه که شما قندک مامان از طرف مهد با دوستای نازت رفتین سینما آزادی برای دیدن فیلم شهر موشها 2 . این عکسا رو من از وبلاگ رومینای عزیزم دوست کوچولو و ناز شما کپی کردم. البته با اجازه نفیسه عزیزم مامان رومینا جون. نفیسه جون موقع رفتن شما ها تو مهد بودن و زحمت کشیده بودن این عکسا رو همون روز گذاشته بودن تو وبلاگ که منم امروز دزدیمشون. اونروز  مثل اینکه خیلی بهتون خوش گذشته بود. وقتی عصر از مهد آوردمت خونه تا ساعتها داستان فیلمو برای من تعریف میکردی و من دلم ضعف میرفت هم برای شما و هم برای شخصیتهای فیلم که کلی خاطره داریم ازشون. وقتی داشتی به بابایی تعریف میکردی بابا هیچ تصوری از شخصیتهای قصه نداشت. من براش تعریف کردم  تا متوجه شد. خیلی دلم میخواست خودم هم ببینمش. ولی خوب اصلا وقت ندارم. امیدوارم بعدا سی دیش بیاد بازار تا بگیریم و نیگا کنیم.

امروز صبح چون بابا تو جشنواره «اسطوره های صلح »سخنرانی داشت و میخواست متن سخنرانیشو آماده کنه دیگه خودم با آژانس بردمت مهد. الهی فدات بشم چند روزیه به شدت سرفه میکنی. ولی مجبور بودم امروز دیگه ببرمت. چند روز تعطیلی خونه بودیم و دیروز هم مامان جونو آقا جون موندن پیشت ولی دیگه امروز چاره ای به غیر از مهد نداشتم. تو راه گفتی مامان تولد منو چی میگیری؟! گفتم یعنی چی دخترم؟ گفتی یعنی با چی برام تولد میگیری تازه متوجه شدم منظورت تم تولده. گفتم چی دوس داری؟ سریع گفتی میکی موس. بعد بلافاصله پشتش گفتی نه نه کیتی باشه. منم تو فکر بودم اینجوریمتفکرراستشو بخوای دختر شیرینم امسال اصلا به تم فکر نکردم فقط میخوام یه مهمونی کوچولوی خانوادگی بگیرم. آخه هم حال خوشی ندارم هم نمیتونم بگردمو و وسایل مورد نیاز رو پیدا کنم. این سایتها هم اینقد گرون میدن که نگو. آدم میخره میاره تازه میبینه چقد کمه. من وقتی تولد دو سالگیتو با تم زنبور گرفتم کلی هزینه کردم آخرشم اینقد کم بود تزئینات که خودم دست بکار شدم و با خاله لاله یه چیزایی درست کردم. حالا نهایت سعی خودمو میکنم تا بتونم تا حدودی خواستتو برآورده کنم. امیدوارم به دلت بشینه.ببینم چه چیزی از کیتی میتونم پیدا کنم . خلاصه که این روزا فکر و ذکرت شده جشن تولدت. صبح میگی مامان کیا رو دعوت میکنی؟ گفتم به نظرت کیو دعوت کنم؟ میگی رومینا رو. اصلا نمیدونم چجوری برنامه بریزم که رومینا جونم با مامانش بیاد ولی بهشون بد نگذره.نمیدونم چیکار کنم. 12 روز مونده به تولدت اونوقت من هیچ ایده ای ندارم. عشقم منو ببخش مامان خیلی مریضهگریه

خدایا کمکم کن کوچیکترین خواسته عشقمو طوری برآورده کنم که راضی باشه یه کم. قربون دل کوچولوت برم. سعیمو میکنم نفس/بوس

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان ملیکا
16 مهر 93 10:09
ا ی جونم به آیلین جونم ، چقدر آروم نشسته تو اتوبوس پیشاپیش تولدت مبارک عزیزم آره راست میگین تدارک تولد خیلی سخته...که یه جوری باشه هم خانواده ها بتونن بیان و هم دوستای بچه .. انشاالله زودی خوب خوب بشین دوست خوبم
مامانی
پاسخ
سلام منصوره جونم مرسی عزیزم. اسم دخملمو اشتباه نوشتی جیگر. شایلینه البته من اسم آیلین رو هم دوس دارم وای من که تصمیم گرفتم خانوادگی باشه جشن تولدش. امیدوارم دخملی راضی باشه
غزاله
16 مهر 93 13:30
سلام.خوبین؟؟ من واسه تولد عشقم همسرم یه وب ساختم.میخوام تا تولدش 1369تا تبریک جمع کنم براش.میشه شما هم بیاین و چندتا تبریک برامون بذارین؟؟ ممنونم
مامان پریناز
16 مهر 93 15:10
الهی فدات شم خاله. عشقمی به خدا مهتاب منم بهش قول دادم که عروسک باربی بزرگ بخرم براش ولی میگه حتما صورتی باشه رنگ لباسش موندم اگه این رنگی پیدا نکردم چیکار کنم اون روز میگفت کی میای باهم بریم بخریم.قربونش بشم. عشق خاله امیدوارم هر چی خریدم خوشت بیاد عزیز دلم.
مامانی
پاسخ
فدات بشم خواهری. خودتو تو زحمت ننداز. خودتون بیاین برای ما کافیه.
مامان آیلا
17 مهر 93 10:10
به به شما هم رفتین به شهر موشها از اسمش نبرین که نترسیدین به سلامتی مامانی مهم اون کیک و شمع و دست و شادی برا بچه ها خیلی مهمه از حالا تولدت مبارک
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به shaylin1 می باشد