شایلینشایلین، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

shaylin1

شایلین و ماهی کوچولو

سلام نفس من دیروز با دوستم فرناز صحبت میکردم که خبردار شدم نمایش ماهی کوچولو تو مرکز تئاتر کانون پارک لاله اجرا میشه منم سریع زنگ زدم جا رزرو کردم و عصر رفتم از مهد شما رو برداشتم و رفتیم خونه لباسامو عوض کردم بردمت پارک لاله. خیلی حالم بد بود از شدت فشار کار و چیزای دیگه سرگیجه داشتم و خودمم ضعف کرده بودم. ولی فرصت رو نمیخواستم از دست بدم به همین خاطر بردمت. خیلی اونجا بهت خوش گذشت و با دقت هم نمایش رو تماشا میکردی و گاهی سوالایی هم از من می پرسیدی. ذوق داشتم از اینکه میتونستم لحظاتی تو خوشیهای شما غرق بشم. داستان این نمایش برگرفته از داستان ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی بود که من سالهای پیش قصه اش رو خونده بودم و برام تداعی خیلی زیبای...
9 بهمن 1392

عید چین باستان

سلام دختر محبوبم قبل از هر چیز فرا رسیدن عید نوروز چین باستان رو به شما و به بابایی و همچنین خودم و تمام دوستان خوب چینی مون تبریک میگم.امیدوارم سالی پر از خوشی و سلامتی و برکت رو پیش رو داشته باشیم. اینو بدون عاشقتیم دردونه قشنگم روز پنج شنبه هفته گذشته از طرف سفارت چین دعوت داشتیم که تو مراسمی که به مناسبت سال جدید چینی برگزار میشد شرکت کنیم. این مراسم مخصوص تاجران،شرکتها و موسسه هایی که با این کشور همکاری میکنن گرفته شده بود.ساعت 1 من و شما و خاله لاله رفتیم دنبال بابایی و از شرکت بابا رو برداشتیم و رفتیم سفارت.واییییییییییی چه جمعیتی اومده بودن. تا حالا اینقدر جمعیت تو سفارت ندیده بودم 99% هم ایرانی بودن.سالهای پیش چون جاشون کو...
2 بهمن 1392

روزگار کودکی برنگردد دریغا

نازنینم نفسم عمرم سلام این شعر امروز تو ایمیلم اومده بود خیلی خوشم اومد و یادم ایام کودکی و دوران مدرسه و دوستای اون دوره ام افتادم.میذارمش تو وبلاگم تا هر وقت میخونمش دوباره یاد ایام شیرین کودکیم بیفتم کودکی کن دختر نازنینم تا هر جای دنیا بخوای برای کودکی کردنت باهات راه میام.امیدوارم تمام لحظات زندگیت پر از قهقهه های شادمانی و کودکی باشه امید دلم پـا بـه پـای کودکـی   هایـم بیـا …  پا به پای کودکی هایم بیا کفش هایت را به پا کن تا به تا قاه قاه خنده ات را ساز کن باز هم با خنده ات اعجاز کن پا بکوب و لج کن و راضی نشو با کسی جز عشق همبازی نشو بچه های کوچه را هم کن خبر عاقلی را یک شب ...
28 دی 1392

عکسهای دخترم

سلام گل عزیزتر از جانم این هفته شما دوباره به دلیل گلو درد چرکی و تب روز جمعه گذشته کلا خونه نشین شدی و مهد نرفتی و ما هم طبق معمول ساکن کوی مامان جون اینا شدیم.اینقد شیطون شدی که شبا  حسابی بیدار میمونی و انرژیمونو ازمون میگیری.هر شب دیر میخوابم و صبح هم نیمیتونم از خواب پا شم.هر روز دیر و با این قیافه میام اداره و پشت میزم هم همین شکلی هستم و خواب از سرم نمیپره. اما هیچ کدوم از اینا باعث کوتاهی من در وظایف مادریم نمیشه و سعی میکنم تا جایی که دلت میخواد و منطقی هست باهات کنار بیام. دیروز وقتی رسیدم خونه داشتم لباس عوض میکردم تو اتاق که اومدی گفتی من دختر خوبیم اصلا هم شیطنت نمیکنم هر کی شیطنت کنه میبرم میذارمش بیرون وای این چه حرف...
25 دی 1392

شایلین در اولین روزهای زمستان92

سلام دردونه نازنینم میبینی این روزا خیلی تنبل و کم کار شده ام. نمیدونم چرا دست و دلم به هیچ کاری نمیره.یه جورایی کسلم.دیروز تو اداره وقتی کارام تموم شد. یه نیم ساعت باقی مانده از وقتم رو  شروع کردم با همین موضوع ذکر شده در مورد این روزای شما برات بنوسیم. کلی مطلب نوشتم و خواستم عکساتو آپلود کنم دیدم ساعت سه و نیم شده و باید سریع برم دنبال شما. بخاطر همین مطلبو ثبت موقت کردم تا امروز ادامشو بنویسم.امروز وقتی الان میخواستم مطلب نیمه کاره را تموم کنم دیدم اصلا ثبت نشده خیلی ناراحت شدم. دوستان گلی که وبلاگمونو میخونن میدونن چقدر دوباره نوشتن یه مطلب سخته و دیگه همون چیزا از ذهن آدم میپرن. خلاصه الان خیلی حالم گرفته شد. این روزای ا...
16 دی 1392

شایلین و شب یلدا

عزیزتر از جانم دختر شیرین زبانم سلام امسال شب یلدا شما سه سال و دو ماه و سه روزه بودی. از اونجائیکه تو مهد هم در مورد یلدا چیزایی بهتون گفته بودن و یه شعر خوشگل شب یلدا و نه نه سرما رو هم بهتون یاد داده بودن یه پیش زمینه ای تو ذهنت بود. اما متاسفانه ما حال و هوای خوبی نداشتیم. با این وجود هندونه رو گرفتیم و چون مامان جون و آقا جون اینا همه شهرستان بودن خاله لاله و دایی آیدین و دایی فردین اومدن خونمون و یه مراسم شب یلدای کوچولویی دور هم گرفتیم. هممون دلمون گرفته بود ولی من سعی می کردم در مورد شب یلدا تا اونجایی که برای سن شما مناسب باشه برات توضیح میدادم و شما هم سوالای بی امانی نثارمون میکردی و هی باید جواب میدادیم بهت. و چون عاشق ...
3 دی 1392

بازگشت بابایی و یه خبر بد

دختر عزیزتر از جانم سلام بالاخره بعد از هفده روز انتظار بابایی از سفر بازگشت  دیروز صبح ساعت 5 رسید خونه. از آنجایی که هواپیماشون قرار بود سه و نیم صبح بشینه تو فرودگاه امام و هوا هم سرد بود و نمیشد شما رو بردارم برم به استقبالش خودش گفت که نریم فرودگاه و تو خونه منتظر رسیدنش باشیم.انتظار خیلی سخته میدونم. شما هم چون میدونستی بابا داره میاد تا ساعت 2 نصف شب علیرغم اینکه خیلی خسته و بیخواب بودی بیدار موندی و انتظار اومدن بابایی رو کشیدی. هر چی میگفتم بخوابیم هی میگفتی: مامان میشه نخوابیم؟آخه بابا داره الان میاد. الهی فدات بشم این مدت که بابایی نبود خیلی سخت بود. بعضی وقتا چنان از ته دلت گریه میکردی و  باباتو میخواستی که دلم کبا...
30 آذر 1392

بعد از رفتن بابایی

سلام فرشته نازنینم بعد از رفتن بابایی به چین من و شما دو شب تو خونه تنها موندیم. از اول عمرم تا حالا به غیر از یک شب تنها نمونده بودم. اون یه شب هم سال اول زندگی من و بابا بود که بابایی رفته بود اصفهان منم با دو تا از دوستانمون رفتیم سفارت چین برای جشن. شب اومدم خونه خودمون و خونه مامان جون نرفتم. اون شب تا صبح چراغ خونه رو روشن گذاشتم و بیدار نشستم. جرات خوابیدن نداشتم. ولی این دو شبی که تنها بودیم اصلا ترسی سراغم نیومد. چقدر خوبه وجودت زیبای شما در خونه کنار من. چقدر با بودنت احساس آرامش میکنم و چقدر تاریکیهای شب با بودنت نورانیه و همه ترسا از وجودم رخت بر می بندن و میرن. هیچوقت فکر نمیکردم بتونم با شما تنها بمونم. تازه وقتی...
17 آذر 1392

سفر بابایی

سلام دختر مه روی من ،عزیزتر از جانم امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم دیدم صدای بارش رحمت الهی تمام فضای شهر را پر کرده. خیلی خوشحال شدم. دلم برای باران تنگ شده بود. هنوز هم داره نم نم میباره.امیدوارم این رحمت الهی همیشه بر ما نازل بشه. شایلین نازنینم از اونجایی که به دلیل سرمای شدید هوا در چین و اینکه ازطرف اداره به من مرخصی طولانی ندادن ما نتونستیم بریم چین برای دیدار مادربزرگت.ولی بابایی برای امشب ساعت 7 بلیط گرفته و میره تا مادرشو ببینه.دیشب مامان جون و آقا جون اومدن خونه مون. من برات توضیح دادم که بابا به این دلیل میره چین و من و شما با هم میمونیم و چند جا که به نظرم میتونستم ببرمت برات نام بردم و قول دادم که این کار را برا...
13 آذر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به shaylin1 می باشد